Azaranica is a non-biased news aggregator on Hazaras. The main aim is to promote understanding and respect for cultural identities by highlighting the realities they face on daily basis...Hazaras have been the victim of active persecution and discrimination and one of the reasons among many has been the lack of information, awareness, and disinformation.

Monday, March 14, 2011

بوداهای بامیان؛ حفاظت یا بازسازی؟

بوداهای بامیان؛ حفاظت یا بازسازی؟
بیژن روحانی

پژوهشگر و حفاظتگر میراث فرهنگی


ده سال پس از تخریب مجسمه‌های بودا در بامیان، مقامات افغانستان و کارشناسان سازمان جهانی یونسکو بر سر راه‌های مختلف حفاظت، مرمت و یا بازسازی این یادگارهای باستانی با یکدیگر به تبادل نظر پرداخته‌اند.

پس از نابودی این آثار هزار و پانصد ساله به دست طالبان، تاکنون بحث‌های فراوانی در این خصوص درگرفته است. به تازگی پژوهشگرانی از دانشگاه فنی مونیخ در آلمان اعلام کرده بودند که بازسازی حداقل یکی از این دو مجسمه غول پیکر با استفاده از ترکیب سلیکون و قطعات باقی مانده از مجسمه اصلی امکان پذیر خواهد بود.

اما پذیرش این راه حل و یا راه‌حل‌های دیگر نیازمند توافق نظر جامعه افغانستان، مقامات آن کشور و همچنین کارشناسان جهانی است که هرکدام انتظارات خود را از چنین پروژه‌ بزرگی دارند. به جز دشواری‌های فنی، مسائل اقتصادی، اجتماعی و تفاوت‌دیدگاه‌های فلسفی نیز در خصوص چگونگی حفاظت و یا بازسازی این آثار مطرح است.

سازمان جهانی یونسکو به منظور تصمیم‌گیری در این مورد، در نشست‌هایی که با حضور کارشناسان مختلف و مقامات افغانستان در روزهای دوم تا چهارم ماه مارس در پاریس برگزار کرد، راه‌های مختلفی را برای حفاظت از این آثار تاریخی بررسی و در نهایت مجموعه‌ای از اقدامات را برای این محوطه باستانی پیشنهاد کرد.

در طول این نشست‌ها پیشنهادها‌ی متخصصان ایتالیایی، آلمانی و ژاپنی مورد بحث قرار گرفت. در جمع بندی نهایی سازمان یونسکو و مقامات کشور افغانستان به این نتیجه رسیدند که در حال حاضر بازسازی کامل هریک از مجسمه‌ها نمی‌تواند مورد توجه قرار بگیرد.

از جمله دلایل مهم این تصمیم می‌توان به میزان اطلاعات و مدارک علمی موجود که برای چنین عملیاتی فعلا ناکافی هستند، اشاره کرد. در ضمن از میان رفتن بخش عمده‌ای از مصالح و قطعات اصلی مجسمه‌ها نیز یکی از دلایل مهم این تصمیم گیری است. همچنین برآورد‌های دقیق‌تری از هزینه‌های چنین عملیات پیچیده‌ای مورد نیاز است.

از سوی دیگر تصمیم گرفته شد که محل فرورفتگی غربی(رواق) که مکان مجسمه ٥٣ متری بوده است، پس از استحکام بخشی‌های لازم خالی رها شود تا همواره یادآور خشونت و تخریبی باشد که در این مکان فرهنگی اتفاق افتاده است. اما در همین حال قرار شد مطالعات امکان سنجی در خصوص مجسمه ٣٨ متری که در بخش شرقی مجموعه قرار دارد انجام پذیرد تا مشخص شود آیا می‌توان بخش‌هایی از آن را با استفاده از قطعات باقی مانده در سال‌های آینده دوباره به یکدیگر متصل کرد یا خیر.

یونسکو همچنین بر ضرورت ساختن موزه‌ای مرکزی در شهر بامیان و همچنین یک موزه‌ی کوچکتر در کنار بقایای مجسمه‌ها تاکید کرده است تا به این ترتیب امکانی برای نمایش و حفاظت آثاری که از دره باستانی بامیان به دست می‌آیند فراهم شود. همچنین بر ضرورت ادامه فعالیت‌های حفاظتی در سرتاسر دره بامیان به منظور حفاظت از چشم‌انداز فرهنگی آن تاکید شده است.

فرانسوی‌ها ترجیح دادند ویرانه‌ها، ساختمان‌ها و کلیسای سوخته‌ شهر کوچک «اورادور سور گلان» را که توسط آلمان‌ها به طور کامل ویران شده بود به عنوان یادبودی از آن کشتار دسته جمعی در همان حالت ویرانه حفظ کنند. اما از سوی دیگر لهستانی‌ها مرکز تاریخی شهر ورشو را به عنوان بخشی از هویت ملی خود پس از جنگ جهانی دوم بازسازی کردند.
به نظر می‌رسد در حال حاضر سازمان یونسکو و کارشناسان جهانی بر سر یک راه حل میانه به توافق رسیده‌اند که ضمن تاکید بر حفاظت از جای خالی یکی از مجسمه‌ها، امکان بازسازی بخشی از یکی دیگر از آنها را در آینده منتفی نمی‌داند.

حفظ اصالت

مساله حفاظت، مرمت و یا بازسازی آثار تاریخی و فرهنگی تخریب شده در جنگ‌ها، همواره با دشواری‌ها و بحث‌های فراوانی رو به رو بوده و در کشورهای مختلف پاسخ‌های گوناگونی برای آن اندیشیده شده است.

یکی از مهمترین و پیچیده‌ترین بحث‌ها در این زمینه بحث حفظ اصالت یک اثر تاریخی در جریان مرمت یا حفاظت است. به طور عمده از سده‌ نوزدهم گفتگوهای انتقادی فراوانی میان صاحبنظران بر سر این مفهوم در جریان بوده است.

بسیاری از نظریه‌پردازان بر این اعتقاد بوده و هستند که بازسازی کامل یک اثر از میان رفته، به خصوص زمانی که قطعات و مواد و مصالح آن نیز نابود شده‌اند، می‌تواند به مخدوش شدن اصالت مادی اثر بینجامد.

در خصوص جنبه‌های مختلف حفظ اصالت یک اثر تاریخی و هنری متفکران مختلفی از جاکومو بونی باستان شناس ایتالیایی و آلویس ریگل مورخ هنر و فیلسوف اتریشی گرفته تا والتر بنیامین فیلسوف آلمانی و چزاره براندی منتقد هنر و حفاظت‌گر ایتالیایی و بسیاری دیگر تاکنون نظریات خود را مطرح کرده‌اند.

اما مفهوم اصالت که در ابتدا بر شالوده نظریه‌های حفظ اصالت مادی اثر رشد یافته بود، در اواخر سده‌ بیستم دچار تغییرات مهمی شد و تفسیرهای جدیدتری را از فرهنگ‌های دیگر، به خصوص فرهنگ‌های شرقی، به خود پذیرفت. این تغییرات در«سند جهانی نارا در خصوص اصالت» مصوب ١٩٩٤، به خوبی منعکس شده است.

این سند مفهوم اصالت را توسعه بیشتری بخشیده و بر نسبی بودن آن در فرهنگ‌های مختلف تاکید کرده و همچنین بر اهمیت مواردی همچون سنت، کارکرد و ارزش‌های ناملموس و غیر مادی نیز تاکید می‌کند تا به این ترتیب بتواند دیدگاه فرهنگ‌های دیگر را نیز در این زمینه شامل شود.

شیوه برخورد در کشورهای دیگر


حفاظت از آثار تخریب شده در جنگ و یا بازسازی آنها یکی از بحث‌های مهم پس از جنگ جهانی دوم و همچنین دهه‌های اخیر بوده است. در کشورهای مختلف متناسب با نیازهای جامعه و شرایط اقتصادی، فرهنگی و تاریخی نحوه برخورد با آثار ویران شده و یا آسیب دیده متفاوت و پاسخ‌ها شامل طیف گسترده‌ای از دیدگاه‌ها بوده است، دیدگاه‌هایی که بین حفظ ویرانه‌ها به عنوان یادگار جنگ یا بازسازی کامل آنها در نوسان بوده است.

به عنوان مثال فرانسوی‌ها ترجیح دادند ویرانه‌ها، ساختمان‌ها و کلیسای سوخته‌ شهر کوچک «اورادور سور گلان» را که توسط آلمان‌ها به طور کامل ویران شده بود به عنوان یادبودی از آن کشتار دسته جمعی در همان حالت ویرانه حفظ کنند.

اما از سوی دیگر لهستانی‌ها مرکز تاریخی شهر ورشو را به عنوان بخشی از هویت ملی خود پس از جنگ جهانی دوم بازسازی کردند. این بازسازی مبتنی بر مدارک دقیق علمی و فنی بود که از پیش از جنگ از شهر و مراکز تاریخی آن برجای مانده بود.

در مثالی دیگر، بریتانیایی‌ها کلیسای جامع شهر کاونتری را به صورت نیمه ویران به عنوان یادگاری از زخم‌های جنگ جهانی دوم نگاه داشتند و در کنار آن کلیسای جدیدی ساختند، اما آلمانی‌ها کلیسای ویران شده‌ی شهر درسدن را بازسازی کردند.

در دهه‌های اخیر و پس از جنگ‌ها و حملات خرابکارانه متعدد در گوشه و کنار جهان، باز هم حفاظت و یا بازسازی آثار آسیب دیده موضوع بحث‌های مخالف و موافق بوده است. از نمونه‌های بازسازی‌های پس از جنگ می‌توان به مرمت پل موستار در بوسنی و هرزگوین اشاره کرد.

همچنین پس از انفجار معبد «دندان مقدس بودا» در سریلانکا در سال‌١٩٩٨ توسط گروه ببرهای تامیل، بازسازی کامل معبد در دستور کار قرار گرفت. توجیه این امر با توجه به باورهای فرهنگ بودایی و همچنین خواست ملی انجام شد.

میراث پس از جنگ در افغانستان

اما همیشه به جز بحث‌های پیچیده نظری، مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز در چگونگی مواجهه با آثار آسیب دیده در جنگ دخیل هستند. اینک در خصوص افغانستان نیز چنین تجربه دشواری در حال تکرار است. در جریان جنگ‌ها و ناآرامی‌های خونبار در افغانستان که از دهه هفتاد میلادی آغاز شد بخش زیادی از میراث فرهنگی این کشور آسیب دید.

بخشی از این آسیب، همانند انفجار بوداهای بامیان و تخریب صدها اثر فرهنگی و تاریخی دیگر، به طور مستقیم و بخش دیگر در اثر عوارض جانبی جنگ بوده است. بر اثر سال‌های طولانی جنگ بسیاری از فعالیت‌های مرتبط با میراث فرهنگی از جمله فعالیت‌های باستان‌شناسی، شناسایی و معرفی آثار تاریخی و همچنین عملیات حفاظت و مرمت آنها دچار وقفه‌های طولانی شد. از سوی دیگر به دلیل وجود ناامنی، افغانستان گردشگران خود را از دست داده است.

اکنون افغانستان با تصمیم‌گیری‌های بسیار دشواری رو به روست. از یک طرف برخی از مقامات افغان بر بازسازی بوداهای بامیان به عنوان نمونه‌های منحصر به فرد هنری تاکید دارند. امید آنها به این است که با بازسازی این مجسمه‌های ویران شده، گردشگران و علاقه مندان از سراسر دنیا برای بازدید آنها به افغانستان روانه شوند.

اما از سوی دیگر هستند کسانی که تاکید می‌کنند گستردگی میراث فرهنگی در این کشور کهن، یک توجه همه جانبه را می‌طلبد و در حالی که هنوز بسیاری از شهرهای تاریخی و ساختمان‌ها و آثار با ارزش فرهنگی در این کشور نیازمند بودجه و توجه ملی و جهانی است، تا چه حد می‌توان روی یک پروژه خاص متمرکز شد.

تصمیم اخیر سازمان یونسکو مبنی بر بازسازی نکردن کامل مجسمه‌ها نشان داد که همچنان بحث‌های نظری و فنی در مورد حفظ اصالت آثار دارای اهمیت بنیادین است. اما از سوی دیگر در تصمیم گیری نهایی قرار شد تا راه برای امکان سنجی در خصوص بازسازی بخش‌هایی از یکی از مجسمه‌ها در آینده باز باشد تا شاید در سال‌های پیش رو بتوان راه حلی برای آن یافت.
بوداهای بامیان به دلایل متعددی در کانون توجه جهانی قرار دارند. یک به دلیل ارزش ذاتی آنها به عنوان یادگار‌های بسیار ارزشمند و بی‌همتایی از هنر بودایی در این منطقه و دوم به دلیل نوع تخریب عمدی آنها توسط طالبان.

سازمان یونسکو از سال ٢٠٠٣ چشم انداز فرهنگی و بقایای باستانی در دره‌ی بامیان را در فهرست آثار میراث جهانی در معرض خطر ثبت کرده است و از آن زمان برنامه‌های حفاظتی مختلفی را در سه مرحله به اجرا در آورده است.

در درجه اول تمرکز این سازمان بر حفاظت از بقایای این آثار پس از تخریب عمدی توسط طالبان و همچنین پاکسازی محوطه از مین‌های زمینی بوده است. به اعتقاد کارشناسان سازمان جهانی یونسکو با ادامه روند حفاظتی فعلی امکان خارج شدن این آثار از فهرست میراث در خطر تا سال ٢٠١٣ فراهم می‌شود.

تصمیم اخیر سازمان یونسکو مبنی بر بازسازی نکردن کامل مجسمه‌ها نشان داد که همچنان بحث‌های نظری و فنی در مورد حفظ اصالت آثار دارای اهمیت بنیادین است. اما از سوی دیگر در تصمیم گیری نهایی قرار شد تا راه برای امکان سنجی در خصوص بازسازی بخش‌هایی از یکی از مجسمه‌ها در آینده باز باشد تا شاید در سال‌های پیش رو بتوان راه حلی برای آن یافت.

اما مهمتر از همه تاکید بر ساختن موزه و همچنین توسعه برنامه‌های جامع حفاظت از میراث فرهنگی در این منطقه است. با عملی شدن چنین خواست‌هایی می‌توان امیدوار بود که از دل ویرانه‌های بامیان فرصت‌های جدیدی برای جامعه افغانستان جهت توسعه و حفاظت پایدار از آثار تاریخی خود فراهم ‌شود.

No comments:

Post a Comment