Azaranica is a non-biased news aggregator on Hazaras. The main aim is to promote understanding and respect for cultural identities by highlighting the realities they face on daily basis...Hazaras have been the victim of active persecution and discrimination and one of the reasons among many has been the lack of information, awareness, and disinformation.

Sunday, March 18, 2012

جلد چهارم سراج‌التواریخ؛ نگاهی دیگر به تاریخ افغانستان

ایوب آروین
بی‌بی‌سی
به روز شده: 16:51 گرينويچ - 18 مارس 2012 - 28 اسفند

به نوشته آقای مولایی، کاتب متعهد بود که "غیر حق ننویسد"
با چاپ جلد چهارم و بخشی از جلد سوم کتاب سراج‌التواریخ، اطلاعات تازه‌ای در باره امارت حبیب‌الله خان و زندگی فیض‌محمد کاتب، نویسنده این کتاب به دست آمده است.

این بخش از سراج‌التواریخ بر اساس نسخه قلمی آن اخیرا با ویرایش و مقدمه محمدسرور مولایی، استاد دانشگاه و پژوهشگر از سوی انتشارات امیری در کابل منتشر شده است.

جلدهای اول و دوم آن در سال ۱۳۳۱ و جلد سوم آن در سال ۱۳۳۳ هجری قمری در چاپخانه سلطنتی چاپ شد، اما تغییر نظر امیر حبیب‌الله خان در مورد این کتاب و تحولات دوره امان‌الله خان باعث شد که بقیه این کتاب منتشر نشود.

آقای مولایی این بخش از سراج‌التواریخ را در چهار مجلد چاپ کرده است. بخش اول آن را که تحولات دوره امارت عبدالرحمان را دربردارد، با عنوان "تتمه جلد سوم" و سه جلد دیگر آن را، که به شرح دوره سلطنت امیر حبیب‌الله اختصاص یافته، به عنوان بخش‌های اول، دوم و سوم جلد چهارم این کتاب منتشر کرده است.
تکان‌دهنده
این کتاب شامل شرح تکان دهنده ترین رویدادهای تاریخ معاصر افغانستان است. قتل عام، کوچ اجباری، فروش اسیران به عنوان برده و شکنجه انسان‌ها از رویدادهای دوره امارت عبدالرحمان است که شرح آنها در جلد سوم سراج‌التواریخ آمده و بخش اعظم آن در زمان سلطنت پسر او چاپ شده است.
زیرکی در تاریخ‌نویسی
"اهمیت کار کاتب در این است که او دورۀ حساسی از تاریخ افغانستان را با تفصیل کم‌نظیری بیان کرده و زیرکی او در تاریخ‌نویسی از آن جا مشخص می‌شود که به امضاهای امیر در پای صفحات نسخه قلمی سراج‌التواریخ به نشانۀ تایید مطالب آن نگاه کنیم. به نوشته آقای مولایی، کاتب متعهد بود که "غیر حق ننویسد و از سوی دیگر می‌دید که بر مردم چه‌ها که نرفته بود و انواع خلاف شرع، عرف و قانون از جانب امیر و درباریان او سر می‌زد"."

جلد چهارم سراج‌التواریخ حاکی است که هر چند حبیب‌الله خان به قصد قتل عام لشکرکشی نکرده، اما در موارد بسیاری دست کمی از پدر نداشته است. کاتب در این کتاب گزارش مفصلی از تحولات دوره امارت حبیب‌الله ارائه کرده و نوع نگاه امیر به مردم، ارتباطش با انگلیسها، شیوه حکومتداری و سرگرمی‎های او، وضعیت اقتصادی و زندان‌ها و شیوه شکنجه زندانیان در این دوره را شرح داده است.

حبیب الله خان در مورد قتل عامهای دورۀ امارت پدرش سکوت کرد و به اشغال زمینهای مردم به دست کسانی که در این کتاب از قول امیر "مهاجرین" و "ناقلین" خوانده شده، جنبه قانونی داد و اعلام کرد که دیگر این زمینها به صاحبان اولی آنها "مسترد فرموده نمی‌شود" (جلد ۴/بخش ۳/ص ۱ و ۱۱).

به نوشتۀ کاتب، در «عیش و عشرت» هیچ سلطانی در تاریخ معاصر افغانستان به پایه این امیر نمی‌رسیده است. در جلد چهارم سراج‌التواریخ از دخترانی که به سراپرده و حرم امیر راه یافتند تا دیدار او با دختران و زنان در "ارم باغ" و همچنین تقدیم پسران به عنوان "غلام بچه" به امیر از جانب سران قبایل سخن رفته است.

به نوشته آقای مولایی در مقدمه سراج‌التواریخ، کاتب به نوشتن جلد پنجم این کتاب هم پرداخته بوده و این بخش کتاب شامل تحولات دوره سلطنت شاه امان‌الله بوده است. کاتب ظاهراً تحولات یک سال اول سلطنت او را نوشته بوده، اما آنگونه کاتب خود در جلد چهارم نوشته، این کار به دستور شاه متوقف شد. (۴/۱/۲۳۰).
اهمیت کار کاتب

اهمیت کار کاتب در آن است که او دورۀ حساسی از تاریخ افغانستان را با تفصیل کم‌نظیری بیان کرده و زیرکی او در تاریخ‌نویسی از آن جا مشخص می‌شود که به امضاهای امیر در پای صفحات نسخه قلمی سراج‌التواریخ به نشانۀ تایید مطالب آن نگاه کنیم. به نوشته آقای مولایی، کاتب متعهد بود که "غیر حق ننویسد و از سوی دیگر می‌دید که بر مردم چه‌ها که نرفته بود و انواع خلاف شرع، عرف و قانون از جانب امیر و درباریان او سر می‌زد".

علاوه بر شخص حبیب‌الله خان، که تصمیم نهایی در مورد صحت نوشته‌های کاتب با او بود، گروهی از نخبگان دربار به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر نگارش سراج‌التواریخ نظارت داشته‌اند و از آن جمله میرزا عبداللطیف خان دبیر خاص امیر و مولوی عبدالرووف خان، از دبیران برجسته دربار از جانب امیر مامور بررسی واژه‌واژه این کتاب بودند (۴/۳/۵۰۴).

تصمیم نهایی در مورد تایید درستی یا نادرستی مطالب سراج‌التواریخ با شخص امیر حبیب‌الله خان بود
علاوه بر آنها، امیر گاهی افراد دیگری را هم مامور بررسی این کتاب می‌کرد و از جمله یک بار در ۱۳۲۵ قمری به سعدالدین خان، قاضی‌القضات و چند تن دیگر دستور داد که "صحت و سقم" آن را بررسی کنند. آنها ایرادهایی بر کتاب وارد کردند، اما امیر ایرادهای آنها را نادرست خواند (۴/۳/۲۶۱ و ۵۰۴).
یکی از سرشناس‌ترین افرادی که مامور بررسی کتاب کاتب شد، محمود طرزی بود که مدیریت نشریۀ معروف سراج‌الاخبار و در زمان امان‌الله خان وزارت خارجه را به عهده داشت. کاتب خود نوشته که طرزی جلدهای اول و دوم سراج‌التواریخ را یک سال با خود نگهداشت و بعد آن را در ۱۳۳۱ قمری با انتقادها و ایرادهایی به امیر ارائه کرد.

امیر به کاتب دستور داد که به ایرادهای طرزی در حضور او پاسخ دهد. به نوشته کاتب، "از تقریری که به عزّ عرض رسید، او (طرزی) از جواب عاجز آمده، ساکت ایستاد. بعد رجوع پاکنویس آن به خود محرر شده، جای شایسته با طعام و چای از خوان حضور معین گردیده به کار پرداخته آمد" (۴/۳/۵۰۴).

فیض محمد کاتب به عنوان تاریخ‌نویس رسمی دربار امیر حبیب‌الله خان سالها در طبقۀ زیرین قصر دلگشا به کار نوشتن سراج‌التواریخ اشتغال داشت و به انبوهی از اسناد دست اول دولتی دسترسی داشت و علاوه برآن، با افراد بسیاری به عنوان تاریخ زنده آن زمان همخوان و همکلام بود.

تتمۀ جلد سوم و جلد چهارم سراج‌التواریخ به مناسبت برگزیده شدن شهر غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ میلادی منتشر شده و سید مخدوم رهین، وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان در پیشگفتار کتاب، چاپ آن را "تحفه دلپذیری" برای علاقمندان تاریخ افغانستان دانسته است.
ویرایش سراج‌التواریخ
اینکه این کتاب با ویرایش محمدسرور مولایی منتشر شده، برای بسیاری از پژوهشگران از این جهت مایه اطمینان خاطر است که این کتاب با امانت و دست‌نخورده منتشر شده باشد. آقای مولایی دقت بسیاری در ویرایش سراج‌التواریخ به خرج داده و مقدمه دوصد صفحه‌ای در شرح چگونگی نگارش آن و زندگی پرفراز و نشیب کاتب نوشته است.

محمود طرزی

"امیر به کاتب دستور داد که به ایرادهای طرزی در حضور او پاسخ دهد. به نوشته کاتب، "از تقریری که به عزّ عرض رسید، او (طرزی) از جواب عاجز آمده، ساکت بایستاد. بعد رجوع پاکنویس آن به خود محرر شده، جای شایسته با طعام و چای از خوان حضور معین گردیده به کار پرداخته آمد"
کاتب سراج‌التواریخ را چند بار بازنویسی کرده و هر بار اصلاحاتی از جانب خودش یا امیر و دبیران او بر آن وارد شده است. ظاهراً این کتاب بر اساس همان نسخه نهایی آن بدون در نظر گرفتن سانسور آن چاپ شده است ـ هر چند در متن اشاره‌ نشده که کدام بخشهای آن از جانب دبیران و امیر سانسور شده بوده است.
نسخه قلمی کتاب که در آرشیو ملی نگهداری می شود، نشان می‌دهد که امیر و افراد او در موارد متعددی بر بخشهایی از جلد چهارم سراج‌التواریخ خط کشیده و در موارد دیگر علامت‌هایی در حاشیه صفحه‌های آن رسم کرده‌اند و این بیانگر آن است که چاپ این قسمت‌ها یا برای آنها اصولاً قابل قبول نبوده یا نیاز به توضیح و استدلال داشته است.

آقای مولایی در مورد شیوۀ کار خود هم توضیح زیادی نداده و در متن کتاب هم اثر آشکاری از ویرایش آن به رسم تصحیح متون کلاسیک دیده نمی‌شود. او در مواردی که نیاز به افزودن واژه یا عبارتی بوده، آنها را در بین کمانکها [] قرار داده و ظاهرا تصور می‌شود که ویراستار تنها همین کار را انجام داده، در حالی که گستردگی کار او بسیار بیشتر از این بوده است.

همان گونه که در مقدمه کتاب هم اشاره شده، تلاشهای زیادی در زمینه حروفچینی سراج‌التواریخ به خرج داده شده است. این بیانگر آن است که در حروفچینی این کتاب احتمالا رسم الخط مورد نظر آقای مولایی به شیوه امروزی اعمال شده است. علاوه بر آن، متن کنونی دارای نشانه‌گذاری نیز است که متن نسخه قلمی فاقد آن بوده است.

ولی با وجود این، هماهنگی لازم در رسم‌الخط کتاب رعایت نشده است. به عنوان مثال، نام "اچک زایی" (۱/۴۴۶) هشت سطر پائینتر به صورت "اچکزایی" نوشته شده است. یا "آبریزه" (۴/۳/۸۰) پنج سطر پایینتر: "آب ریزه". همچنین: "ده‌مرده" (۴/۳/۱۰۲) یک صفحه بعد به صورت "ده مرده" آمده است.

اشتباههای تایپی نیز در موارد زیادی دیده می‌شود. به طور مثال: "وش فیع" (و شفیع) (۴/۳/۸۵)، جانب دارای (جانب‌داری) (۴/۲/۱۹۹)، "و افرالسرور" (وافرالسرور) (۴/۳/۴۷۳)، "علام" (اعلام) (۴/۳/۱۰۵)، "قرار داد" (قرارداد) (۴/۳/۱۰۷)، "دراین" (در این) (۴/۳/۹۰)، "درترتیب" (در ترتیب) (۴/۳/۹۱)، "واکثر" (و اکثر)، "ازاین" (از این) (۴/۳/۱۰۲).

هر چند دوره چهارجلدی سراج‌التواریخ در دست هست، اما تا حال به صورت یک‌دست منتشر نشده است
همچنین در مواردی برخی از شیوه‌های دستوری و املایی کتاب نیاز به توضیح داشته که ویراستار آنها را بدون توضیح گذاشته است. به عنوان مثال: نویسنده در این جمله «از» را به شیوه لهجۀ فارسی هزارگی آورده، در حالی که بر اساس دستور معیاری در این جمله بی‌معنی است: "خانۀ از خود و بیگانه را می‌زند" (۴/۳/۸۳ ).

یا در این جمله واژه انگلیسی پاسپورت براساس تلفظ محلی به صورت «پاسپرد» نوشته شده است: "سکنۀ خارج از خاک این دولت که پاسپرد نداشته باشند، و مترددینی که گمان دزد بر ایشان کنند، خواه از مردم داخل و خواه خارج بودند، دارای پاسپرد نباشند، گرفتار و نزد او احضار نمایند" (۴/۳/۸۴).
در چنین حالتها خوانندۀ امروزی یا منظور نویسنده را به درستی درک نمی‌کند یا آن را به حساب سهل‌انگاری نویسنده و ویراستار می‌گذارد.

همان طوری که ویراستار هم کتاب در مقدمه نوشته، وجود شرح واژگان دشوار و همچنین فهرست نمایه در این گونه کتابها از ضروریات است، ولی احتمالا به دلیل عجله‌ای که در کار چاپ کتاب وجود داشته، فرصت تهیه واژه‌نامه و نمایه برای ویراستار میسر نبوده است. این کمبود در کتاب خیلی محسوس است.
البته این کاستی‌ها در برابر کار بزرگی که محمدسرور مولایی و انتشارات امیری در چاپ چهار مجلد از سراج‌التواریخ انجام داده‌اند، ناچیز هستند و بر اساس وعده‌ای که آقای مولایی در مقدمه داده، در چاپهای بعدی آن رفع خواهد شد. بسیاریها معتقدند که با انتشار این کتاب، نجات آن از دستبرد زمانه تضمین شده است.

مشخصات کتاب:
نام کتاب: سراج‌التواریخ (تتمه جلد سوم و جلد چهارم، چهار مجلد)
مولف: فیض‌محمد کاتب
ویرایش، مقدمه و فهارس: دکتر محمدسرور مولایی
حروفچینی و صفحه‌آرایی: فرید پویان
ناشر: انتشارات امیری
سال چاپ: ۱۳۹۰
تیراژ: ۲۰۰۰ نسخه
بهای دوره ۴ جلدی: ۳۰۰۰ افغانی

BBC Farsi

No comments:

Post a Comment